بسمه تعالی


یادمه 5 سال پیش یک بلاگفا باز کردم...اولش بیننده خیلی کم داشت...اما کم کم به برکت انتخابات و مطالب سیاسی من، بیننده زیاد شد...موافق و مخالف...

حتی فحش هایی می خوردم که مجبور شدم کاری کنم که نظرات بعد از تایید نشون داده بشه...

تو همون اوضاع با چند تا از بچه های ولایتی دوست شدم...یکیشون "سحر" بود...البته اسم مستعارش سحر بود... :)

یادم نمی ره چجوری تونستم شمارش را ازش بگیرم...هنوزم با هم دوستیم....یک بارم هنوز همدیگه را ندیدیم...خیلی دختر ماهیه! 

ساعتی نبود که به وبم سر نزم...تو وب، تو قسمت نظرات با هم حرف می زدیم و در مقابل نظرات دیگران از ولایت و انتخابمون دفاع می کردیم...

خیلی دوران خوبی بود...

این جریان تا دو سال ادامه داشت...سحر به وبم سر می زد...کم کم خودش هم وب زد....و من دوست با معرفتی نبودم کم بهش سر می زدم....

بعد از 2 سال، به وب خودم هم کم سر می زدم....کم پست می ذاشتم....یک مدت که وب شده بود متروکه....بعد مدت مدیدی، تصمیم گرفتم گرد و خاکی ازش بگیرم...دوباره شروع کردم به نوشتن...اما بازدید کننده ها مثل قبل نبودن...این باعث شد انگیزم را برا نوشتن از دست بدم... :(

چند وقت پیشا هم در اثر یک بی عقلی زدم پاکش کردم....

فکر کنم همینه که الان هم بازدید کننده کم ندارم اما با اینکه دوست دارم نظراتشون را در مورد مطالبم بدونم، چیزی نمی گن :((

ولی "بهشت"، "ب.م.ن" قدیم نیست...دیگه وبم را پاک نمی کنم...اما سعی می کنم بازم مطالب خوبی بذارم...بازم بازدید کننده های قبلیم را پیدا کنم!

بلهههههههه ما اینیم دیگه! :))