...شما که غریبه نیستید

منتظران بدانند...اگر قرار است با آمدن آفتاب بیدار شویم...نمازمان قضاست.

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

ازت ممنونم من...که مهمونم کردی...

بسم تعالی


سفری در پیش داریم،
سفری که تا ابد به سوگمان خواهد نشاند.
از مولا رخصت دیدار گرفته ایم
اذن حضور
کاروانی گویا انتظارمان را می کشد،
انگار نامه ای نیز به دست ما داده اند؛
به خطی سبز
با خاتمی سرخ،
با اولین جمله اش دنیا بر سرمان خراب می شود :
"مِنَ الغَریب الَی الحَبیبِ..."

-برگرفته از کتاب این بهشت است، سفرنامه کربلا، نوشته استاد مرتضی آقا تهرانی

دوستان حلالمون کنید هفته بعد عازمیم
عیدتون هم پیشا پیش مبارک

۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۰۶ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

گذشت...

بسمه تعالی


خیلی سخته خیلی...

بعضی وقت ها آدم از بعضی چیزهاش نمی تونه بگذره...همین باعث می شه زمینی و خاکی بمونه...

پ ن : وارد ریز مسئله نمی شم...اما خیلی وقته یک چیزی تو وجودمه که بعضی وقت ها داغش تازه می شه و فکرم را به خودش مشغول می کنه. الان یک عکسی دیدم که دوباره این داغ کهنه را تازه کرد. نمی تونم ازش بگذرم...وقتی این جوری می شم از خودم بدم می آد...

۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

از 24 سالگی پیش به سوی 25 سالگی

بسمه تعالی

لحظه به لحظه داره به آخرین لحظه های پایان 24 سالگیم نزدیک می شه...

دوره سنی 24 سالگی من متفاوت با سال های قبلم بود...پراتفاق تر، پرهیجان تر و پر استرس تر....امیدوارم دوره سنی 25 سالگیم از همون زمان ورودش برام از همه نظر یکی از بهترین ها باشه :)

۰۳ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۱ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی