بسم الله الرحمن الرحیم

یک مَواقفی در زندگی انسان ها وجود دارد که حکمت حضرت حق بر این تعلق گرفته است که گذر از این مواقف اولا عمومی است، برای همه است، استثنا بردار نیست، دوما این مواقف بسیار سخت است، ماهیتش سخت است، تکوین و حقیقتش سخت است، آسان نیست. به اندازه زمان، چند تا از این موارد را ذکر می کنم :

یکی از چیزهایی که ما قطعا با آن سر و کار خواهیم داشت مساله "مرگ" است. در برج های سر به فلک کشیده هم که باشید بخواهید خودتان را مراقب بکنید زمانی که وقتش رسیده باشد احدی نمی تواند از مرگ جلوگیری کند، به هیچ وجه! اما این مرگ یک مقدمه ای دارد به نام "احتضار". در سوره ی مبارکه ق آیه 19 در مورد این حالت احتضار می فرماید همراه با سختی است "رسید سختی های جان دادن و این همان چیزی است که تو از آن فرار می کردی." نمی فرماید مرگ رسید می فرماید سختی های مرگ رسید، یعنی یک پله قبل از مردن. این سختی ها را در یک کاسه می کنند اسمش را می ذارند حالت احتضار. وقتی شخص در حالت احتضار قرار می گیرد، رفتاری از اون سر می زند که دیگران فکر می کنند او به مستی و هذیان گویی رسیده است. حقیقت این است که این شخص کم کم چشمم از دنیا، عالم ماده بسته می شود و یک جنبه ملکوتی پیدا می کند، چشمم به عالم ملکوت باز می شد، اموری را در مقابلش می بیند. این اموری را که در مقابلش می بیند اسمش را می ذارن "سَکَرات"(سختی ها).

تعداد این سختی ها چند تاست؟ به استناد روایات کمترین حد سختی ها 1000تا است و بیشترین حد سختی ها 3000تا است. "سکرات الموت"! تاثیر گذاری این سختی ها چقدر است؟ چقدر بر انسان فشار می آید؟ سه تعبیر دارد یعنی سه مرتبه را مشخص کرده اند : حد پایینش مانند این است که صد ضربه شمشیر به پیکره انسان زنده بزنی! حالا تویی که تو دنیا  از سوزن آمپول فرار می کنی، در اون حالت صد ضربه شمشیره! در برخی از روایات حد متوسط را 300 ضربه اعلام کرده اند و حد بالای آن را 1000 ضربه!

پس تعداد حداقل 1000 حداکثر 3000 هزار، میزان تاثیرگذاری سه مرتبه، 100، 300 و 1000!

دو نمونه از این سختی ها : اولین نمونه، در روایات آمده حضرت موسی کلیم الله در بین همه انبیا خیلی راحت جان داده است، یک میوه بهشتی را از بهشت جناب عزرائیل برای ایشان آوردند و به ایشان عرض کردند که جناب کلیم الله این تحفه ای است هدیه برای شما، استنشاق بکنید چقدر بوی عالی داره. ایشان بو کشیدند و انا لله و انا الیه راجعون. روح این پیامبر عظیم شان الهی از بدن خارج شد، ملائکه دور ایشان را گرفتند، می برن بالا، آسمان اول...دوم...سوم... . امام صادق (ع) می فرمایند : ملائکه برای استقبال آمدند، همه دست به سینه به ایشان عرض می کنند که یا کلیم الله، مرگ را چگونه یافتی؟ اینکه حضرت عزرائیل آمدند جان شما را گرفتند تعبیر کن برای ما؟ برای ملائکه تعبیرشون این بود : مثل گوسفندی که پوست از بدنش می کندند در حالی که زنده است. با اینکه ملائکه دست به سینه بر ایشان سلام می کردند السلام علیک بر تو پیامبری که خیلی راحت جان دادی! ... دومین نمونه، این ملکی که می خواد بیاد ما را قبض روح کند، بسته به مراتب مختلف، گاهی ممکن است خود حضرت عزرائیل باشد در افرادی که رده بالا دارند، اما در افراد متوسط و پایین، یاران و انصار ایشون این کار را انجام می دهند. حضرت ابراهیم خلیل الله، در ملاقات با حضرت عزرائیل به ایشان فرمودند : برادر، دلم می خواد اونجوری که روح انسان های فاجر را می گیری تو را ملاقات کنم. می شه اون جوری که روح بدن انسان فاجر را از بدنش خارج می کنی، به اون چهره تو را ملاقات کنم؟ حضرت عزرائیل جواب دادند : طاقت نداری؟ ....ابراهیم دل آتش رفته....حضرت ابراهیم : می دانم خیلی سخته ولی دلم می خواد که ببینم. حضرت عزرائیل به ایشان فرمودند : پس یک لحظه توجهت را از من منصرف کن، یک لحظه پشتت را به من بکن و من نبین. حضرت ابراهیم پشتشون را به حضرت عزرائیل کردند تا ایشان را نبینند، بعد توجه کرد (سر برگرداندند) یک مردی را دیدند سیاه! موها سیخ شده، بسیار بد بو، لباس مشکی سراسری، از سوراخ های بینی و دهان دود و آتش بیرون می آمد ...حضرت ابراهیم غش کرد! آب ریختند به صورتشون، شانه های ایشون را مالیدند تا بیدار شدند. وقتی به هوش آمدند یک جمله گفتند! "آدم گناه کار، اگر بعد از ملاقات با تو جهنم در کار نباشه همین ملاقات با تو برایش بسه!" یعنی همین که تو را ملاقات می کنه براش کیفره! بسه...! این اولین موقف!

دومین موقفی که موقف خطر است، "عالم برزخ"! ما اگر همین الان از دنیا رفتیم، روح وارد عالم برزخ می شود و شب اول قبر ماست. شب اول قبر مراد از آن زمان نیست که به خاک می سپارند، مراد همان زمانی است که ایشان وارد عالم برزخ می شه! می خواهد پیکر جسمی داشته باشد می خواهد نداشته باشد! همان روح که وارد شد کفایت می کند! امام صادق (ع) می فرمایند : اگر شما در روایات دیدید چیزی به نام قبر هست مراد از عالم قبر همان برزخ است. اون گودال خاکی، هر جا که هست، ملاک نیست اون احترامی برای بدن مومن است. ارتباط با اون گودال خاکی، فقط راهی است برای ورود به عالم برزخ است وگرنه اون بنده خدا اون زیر تدبیری نداره فقط جسمش هست. از امام صادق (ع) پرسیده می شه برزخ چیه؟ برزخ همان عالم قبر است، نه اون گودال خاک، همان عالمی که روح واردش می شه! از روزی که مُرد تا روزی که قراره مبعوث بشه! امام زین العابدین می فرمایند : برزخ همان قبر است نه گودال خاکی. اما اونجا یک زندگی خیلی سختی وجود داره...

چند نمونه از سختی های عالم برزخ : یکی تنگ بودن جاست...سختی دیگر تاریکی است...دیگری تنهایی است...بعدی سوال و جواب عالم برزخ است...و سختی دیگر فشار قبر است. شما، تنهایی، خلاف طبیعتته...جمعه صبح که می خوای بروی کوه، به دوستت تلفن می زنی دنبال پا می گردی! تو فکر می کنی داری به اون لطف می کنی در واقع داری از تنهایی خودت فرار می کنی! تو از تنهایی طبیعتا بیزاری، لذا یکی از عذاب های برزخ تنها بودنه! یکی دیگه از عذاب ها فشار قبره، این فشار به جسم نیست به روحه! در گودال خاکی نیست در عالم برزخه! قال الرسول الله : این هست و به جز این نیست به درستی که هیچ مومنی نیست مگر اینکه یک فشاری داره. وقتی اهل ایمان این فشار را دارند به طبع بقیه هم این فشار را دارند. این فشار قبر مقدارش چقدره؟ دو روایت داریم، اولی اینکه اینقدر فشار می دن که استخوان های دو پهلو به هم نزدیک می شه! دوم اینکه، مغز سرش و گوشت تنش از ناخن انگشتش می ریزه بیرون. پیغمبر می فرمایند همه فشار قبر را دارند...ولی ماهیتش سخته. این دومین موقف!

سومین موقف، وقتی در عالم برزخ قرار گرفتیم و در صور اسرافیل دمیده شد همه اجتماع می کنند در صحرای محشر اسم این اجتماع را می گن "نشر" و الیه النشور و به سوی او نشر ما هست. این رهسپار شدن به سوی صحرای محشر چگونه است؟ سوره ی مبارک حج آیه 2 : تو در قیامت می بینی مردم انگار مست هستند، واقعا مست نیستند عذاب خدا در آنجا شدید است. چند نوع از عذاب های آنجا : اول اینکه آدمی که اینجا با آبرو زندگی کرده وقتی وارد صحرای محشر می شود پرده ها می ره کنار معلوم می شه چه آدم مزخرفی بوده... اون روز خیلی طولانیه معادل 50000سال دنیاست. پیامبر می فرمایند زمین محشر داغه. پیامبر می فرمایند هر کس که نشر پیدا می کند به عالم قیامت عطش داره. 50000 سال عطش! اینم یکی دیگه از سختی هاست...

یکی دیگه از سختی های عالم قیامت زمانی هست که می خوان نامه عمل را بدن...مردم در صف ایستاده اند و یک عده هستند که نامه عمل آن ها را از دست چپ به آن ها می دهند. این افراد زمانی که نامه را دریافت می کنند با خودشون می گن ای کاش نامه را به من نمی دادند...ای کاش نمی دونستم چه غلطی کردم...یک عده را نامه عملشون را از پشت بهشون می دن، اینا بعد از دریافت نامه عمل داد می زنن خدایاااا، هلاک شدیم بعد هم بلافاصله وارد جهنمشون می کنند. اینم یکی دیگه از سختی هاست...

یکی دیگه از سختی هایی که وجود داره درقیامت موقع حسابرسیه...همه را جمع می کنند، از اولین خلق تا آخرین خلق شروع به حسابرسی می کنند...از همه چیز سوال می کنند... . در حدیث آمده در روز قیامت اولین سوالی که می کنند اینه که همنشینت کی بوده؟ تو دنیا با کی رفیق بودی؟ تو دنیا کی زنت بوده؟ تو دنیا کی شوهرت بوده؟ از چه خانواده ای؟ یک جوابی حاضر کن که اونجا بتونی از پسش بر بیایی...
طرف را می آرن قبل از اینکه پروندش را باز کنن ملک ازش سوال می کنه چرا گناه کردی؟ تو حدیث می گه اگر متهم بگه نمی دانستم، بهش می گن چرا نرفتی یاد بگیری؟ می گن اگر بگه می دانستم بهش می گن چرا عمل نکردی؟  می دونستم غیبت بده می گن چرا عمل نکردی؟ می دونستم بی حجابی بده می گن چرا عمل نکردی؟ چرا حجابت را رعایت نکردی؟ می دونستم ربا بده می گن پس چرا ربا خوردی؟ می دونستم هتک حرمت پدر و مادر بده می گن پس چرا بی احترامی کردی؟ بعد در روایت می گه اگر طرف بگه کَرم تو من را مغرور کرد، بعد بگه می آم پیش موجود کریم...بهش می گن با موجود کریم معصیت می کنند؟ حرمتش را می شکنند؟ تو به هوای اینکه بخواهی با کریم رو برو بشی حرمتش را می شکنی؟ بعد می گن اگر بگه شیطان من را گول زد، بهش می گن مگه ما بهت نگفتیم شیطان دشمن توئه؟ بعد می گن اگر بگه جهلم بیچارم کرد، می گن مگه ما انبیا، امامان، عالمان ربانی را قرار ندادیم، تو یک قرارداد مالی بخوای بنویسی دو تا مشاور اقتصادی و حقوقی می گیری، چرا برا زندگیت مشاور دینی نگرفتی؟  مگه ما عالم دینی برای تو نذاشتیم، چرا نرفتید سراغشون؟ می گن اگر بگه محیط خانوادم یک جوری بود توش دین خبری نبود، می گن خونه تو خرابتر بود یا دربار فرعون؟ آسیه تو درباره فرعون یکی از 4 زن بهشتی شد. می دونید آسیه کجا نماز می خوند؟ می گن عبادت آسیه در زباله دانی قصر فرعون بود. می گن اگر بگه خدایا نعمتی که تو دادی من را به همچین روزی انداخت، مثلا بگه خوشگل بودم... می گن تو خوشگل بودی یا یوسف خوشگل تر بود؟ می گه آخه پول و جاه و مقام دادی به من...می گن جاه و مقام تو بیشتر بود یا جاه و مقام سلیمان؟ ...هیچ جوابی نداره بده....می گن ببریدش تو جهنم این هیچ عذری نداره...ما نمی پذیریم...خیلی راحت رد می کنند...

یکی دیگه از جاهایی که خیلی خطره "میزان"ه! نماز خوندی، روزه گرفتی این را موازنه می کنن با یک محک. محک می زنن ببینند این عمل برای ما هست یا نه؟ یک کسی را ملائکه می برن بالا...ملائکه خوشحالن می گن این نامه عملش همش حسناته...پیش خداوند می آرنش خدا می گه ببریدش! هیچ کدومش را برای من انجام نداده...نخواستیم بره! اینا تو میزان معلوم می شه که عمل را برای خدا خواستیم یا نه؟ حضرت داوود از خداوند تقاضا کرد که این میزان عمل را به من نشون بده...یک تجسم براش کردند بهش نشون دادند یک ترازو بهش نشون دادند که دو تا کفه داره که هر کفه قطرش بین مغرب تا مشرق را پر کرده. تا این را دید بیهوش شد! وقتی به هوش آمد به خداوند عرض کرد خدایا، کی می تونه این کفه را پر از حسنات بکنه؟ باید با ثقل میزان رفت جلو کی می تونه این را پر کنه؟ خیلی کار سخته، به این سادگی نیست...

چیز دیگه ای که سخته "صراط"ه! این صراط را روی جهنم نصب می کنند همه باید از روی اون رد بشن! دقتش را می گن باریک تر از مو و بران تر از شمشیر و چون روی جهنم هست خیلی حرارت داره! بعد به مردم می گن باید رد بشی اگر درست رد شدی دست راست بهشت، پایینش هم که جهنم! در روایت می گه برخی از مردم مثل رعد و برق از پل صراط رد می شن...یک عده رد می شن اما مثل دویدن اسب... یک عده رد می شن با دست و زانو مثل اینکه هی می خورن زمین دوباره بلند می شن...یک عده هستند که آویزون هستند اما تا آخر نمی تونن برن اینقدر سوزانه دستشون می سوزه رها می شن می رن ته جهنم!

این ها سختی هایی هست که ما با آن ها سر و کار داریم و شوخی بردار هم نیست. 124000 پیغمبر آمدند گفتند اینجاها هست. بعدشم گفتند اینجاها سخته...خدایا یعنی ما باید واقعا از روی این پل صراط رد بشیم؟ بعد چجوری رد بشیم؟ نکنه ما چهار دست و پا بریم؟ نکنه ما آویزون پل صراط بشیم؟

دوست من کار سخته! کار بسیار سخته!

اما

خدا یک مفر نجات گذاشته! مفر نجات چیه؟ پیامبر می فرمایند : هر کسی علی را دوست داشته باشه، از دنیا خارج نمی شه تا از چشمه کوثر بهش می دن.

هر کسی علی را دوست داشته باشه، نمازش را قبول می کنند، روزش را قبول می کنند،  دعاش مستجاب می شه!

هر کسی علی را دوست داشته باشه ملائکه در عرش برین برای او استغفار می کنند! هشت در بهشت را برای او باز می کنند، از هر کدوم خواستی وارد شو ما از تو حساب کتاب نمی گیریم.

هر کس علی را دوست داشته باشه نامه عملش را از دست راست بهش می دن. همون جور که از ابراهیم حساب می گیرند از محب علی هم حساب و کتاب می گیرند. خدا با محب علی مدارا می کند. سختی های جون دادن برا محب علی آسون می شه، ملک الموت می آد، با همون قیافه اما چشم من و تو به جمال علی روشن می شه، دیگه نمی فهمیم می خوان جون از بدنمون بگیرن. زن های مصر وقتی داشتن پرتغال پوست می کندند، چشمشون خورد به چشم یوسف دستهاشون را بریدند، نفهمیدند...هزار جمال یوسف به فدای یک جمال قمبر غلام علی...اون وقت علی میی آد می زنه رو شونه ملک الموت می گه این محب علیه!

وقتی محب علی بودی، مُردی، عالم برزخت می شه شعبه ای از بهشت! در حق 80 نفر از خانوارت می تونی شفاعت کنی، از تو می پذیرند! ملک الموت می آد سراغت همون طور که رفته سراغ انبیا! تمام سختی های سوال و جواب را خدا برمی داره...رو سفیدت می کنه...یک نفر را می فرسته استقبالت به اسم حمزه السید الشهدا، عموی پیغمبر!

اگر محب علی بود خدا حکمت را به قلبت جاری می کنه...حرف درست را از دهانت جاری می کنه...تمام باب های رحمت را برای تو باز می کنه...

کسی که علی را دوست داشته باشه تو آسمون ها می گن این عاشق خداست...این تو کمند محبت خداست، اسیر خداست!

کسی که محب علی باشه از بطنان عرش صدا می آد ای محب علی، ای بنده خدا...با پاس این محبتت به علی، نامه عملت را پاره کردند از اول شروع کن! این دفعه مراقب باش درست بنویسی ها، این دفعه مراقب باش درست انجام بدیا، دیگه غیبت نکنیا، دیگه تهمت نزنیا، دیگه بی حجاب نباشیا، دیگه بد تا نکنی با پدر و مادرا!

کسی که محب علی باشه روز قیامت مثل ماه شب 14 می درخشه! بر سرش تاج پادشاهی می ذارن، لباس های تکریم و با کرامتی تنت می کنند!

هر کسی علی را دوست داشته باشه یک اجازه نامه بهش می دن، بهش می گن تو می تونی از صراط رد بشی (چه جوری؟) محب علی عین برق جهنده صراط را رد می کنه! یک کاغذ بهش می دن می گن دیگه جایگاه تو تو آتیش نیست بیا برو تو بهشت، تو محب علی هستی! حساب و کتابش را باز نمی کنند دیگه محبت علی اون میزان را پر می کنه! بهش می گن بیا برو تو بهشت دیگه از تو حساب و کتاب نمی گیریم! دم در بهشت کیا ایسادند؟ هر کسی محب علی باشه دم در بهشت 3 گروه به استقبالشون می آن گروه اول ملائکه، گروه دوم 124000 پیغمبر و گروه سوم ائمه ایستادند، می گن خوش آمدی! تو تو دنیا محب علی بودی، تو با علی بسته بودی بیا که دستت تو دست ماست، ما بهشت را بهت نشون می دیم!

علی را خدا چقدر دوست داره! همه این ها به خاطر عشقش علیه! حالا اگر تو هم عاشق علی هستی، بیا امشب تعهد کن هر چی قبل انجام دادی بذارید کنار، امشب یک کاسه از محبت علی را داری به خدا بگو خدایا، غلط کردم! پاک شد، دیگه نمی کنم!

خدا خیلیییییی علی را دوست داره! هم پیغمبر معراج رفت، هم علی معراج رفت! علی معراجش دوش پیغمبره!

.......

من چیزی دیگه ای برای گفتن ندارم، فقط یک سوال دارم.....کیا حیدرین؟

فقط اگر حیدری هستیم، سعی کنیم حیدری بمونیم...