...شما که غریبه نیستید

منتظران بدانند...اگر قرار است با آمدن آفتاب بیدار شویم...نمازمان قضاست.

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

بیا هم خونه من تا عشق/ با تو هم رنگ عبادت شه

یادم می آد با دیانا و شیرین نشسته بودیم پروژه طراحی نرم افزار را توی مسجد دانشگاه می نوشتیم...حوصلمون بد جور سر رفته بود...گفتیم هر کی هر چی آهنگ داره رو کنه!

یکی من می ذاشتم، می گفتن خوبه....بلوتوث می کردم یکی دیانا یکی شیرین...

این وسط دیانا آهنگ "خونه فیروزه ای" را گذاشت و گفت شنیدی؟

گوش دادم...آشنا نمی اومد.....گفتم بفرست دیانا...بعدا می گوشم.....باید تو آرامش گوش بدم!

یادم می آد وقتی اومدم خونه یک بار گوش دادم و بس....

.

.

.

تا چند وقت پیش بدجور دنبال آهنگ جدید بودم...تو آرشیوم به این آهنگ برخوردم....کلی ذوق کردم....گوش دادم....باز گوش دادم....باز گوش دادم.....و هی گوش دادم....چقدر این آهنگ قشنگه لامصب!

شبی دوباره بهش گوش دادم....

براتون می ذارم گوش بدید...واقعا عالیه!

دانلود

۳۰ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۳۶ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

چیزی که بیابان را زیبا می کن چاه آبی است که در گوشه ای از آن پنهان است...

برا دوشنبه باید کتاب شازده کوچولو را می خوندیم و می بردیم که هر کدوممون جای یکی از شخصیت ها باشیم.

من موندم من که انواع واقسام رمان ها را خوندم چطور این یکی از زیر دستم در رفته و نخوندم...؟

5شنبه موقع برگشت توی یکی از کتاب فروشی ها سراغش را گرفتم...نداشتن....

اومدم خونه، تو اینترنت سرچ کردم و دانلودش کردم....84 صفحه...شروع کردم به خوندن.

شاید برا بعضی ها گیج کننده باشه....اما واقعا قشنگ بود. حتی جملاتی توش بود که واقعا جای تامل داشت!

اول کتاب را کاهلی کردم...اما از یک جایی به بعد توی پی دی افی که دان کردم...جملاتش را های لایت کردم....که هم خودم داشته باشم....هم حالا که قراره برا شما هم بذارم...اگر نخواستید کتاب را بخونید....قسمت های های لایت شده را بخونید....

امیدوارم خوشتون بیاد.... :)



دانلود

۳۰ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۲۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

آخیییییییییییییییییییییییییییییییییی.....

باورتون نمی شه....کلی دلم خنک شد...این 11 مطلب اولی...البت به غیر از "اول سلام" را از وب قبلیم داشتم...گذاشتم که دوباره خاطرشون زنده بشه! :)
ولی وقتی یادم می آد چقدر از نوشته هام را معلوم نیست بتونم ببینمشون یا نه...می سوزم.... :((((((((

۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

آهای شهدا، دلم تنگه...

بسم الرب الشهدا و الصدیقین

سلام...

نمی دونم چی کار کردم که امسال هر چی می خوام به شهدا سر بزنم ازشون به خاطر اون چیزی که اونا خواستن و من نشدم حلالیت بطلبم نمی پذیرفتنم نمی دونم شایدم مصلحت بوده...

بعد از اردوی جنوب پارسال دانشگاه ازشون خواستم که بازم برا سال بعد دعوتم کنند اما...بچه ها امسال رفتند و من جا موندم با کوله باری از غم. از غم اینکه چی کار کردم که شهدا نپذیرفتنم...

امروز خواستم با بچه ها برم بهشت زهرا دیدن شهدا، تا لحظه های آخر تصمیم قطعی بود ولی آخری ها مشکلی پیش اومد و...بچه ها رفتن و من جا موندم...

ادامه مطلب...
۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

مشهد 88 دانشکده علوم دانشگاه تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام...

مشهد امسال دانشکده علوم دانشگاه تهران هم گذشت...

با تموم خاطراتش...

ادامه مطلب...
۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

به یاد اردوی جنوب پارسال و خبر نزدیکی اردوی جنوب امسال دانشگاه تهران...

میثاق با شهیدان

من کجا و تو کجا که شنیدم قطره های خونت با همین خاک های شلمچه یا طلاییه، یا شاید با آب های اروند همراه شد تا من را که بعد از سال ها به زیارت تو کشانده، هشدار دهد و کسی از درونم فرباد بزند که:

"های! می دانی فاصله خونی که در رگ توست با آن قطره های خون در چیست؟"

من کجا و تو کجا که شنیدم چقدر راحت چشمت را به زرق و برق چراغ های شهر بستی! چراغ های چشمک زنی که مردمش را از نگاه به آسمان باز می داشت و تو اما دنبال ستاره ها بودی و همین شد که خودت هم یکی از ستاره های آسمان شدی.

من کجا و تو کجا که شاید در یک لحظه ملکوتی، به قشنگی تمامی عمر آدم ها، کوله بار گناهانت را زمین گذاشتی و قنوت کردی، سجده کردی، سجده شکر یا توبه نمی دانم، هر چه بود در یک لحظه عهدی بستی و تمام شد و همه چیز از همین یک لحظه شروع می شود، لحظه هایی که شاید یک چشم بر هم زدن طول نکشند، اما چشمه ای در قلب آدم ها می جوشانند که سعادت عمری را رقم می زند، لحظه ای که میثاق می بندی همان باشی که او می خواهد.

وقتی بر خاکی که روی آن افتاده بودی قدم می زدم، با تو پیمان بستم، کوله بار گناهانم را همان جا روی زمین بگذارم و همان میثاقی را ببندم که تو با خدا بستی.

هنوز کلام پیر جماران از یاد نبرده ام که گفت جنگ تمام نشده است، جنگ ما جنگ حق و باطل است و تا پایان تاریخ ادامه خواهد داشت و من هر روز در کشاکش زندگی معنای این کلامش را در می یابم، در جنگی که هنوز تمام نشده است با مسئولیتی هزاران بار سنگین تر.

گاهی که بار سنگین این مسئولیت را بر دوشم احساس می کنم دلم برای آسمان تنگ می شود.

و تو می دانی که در این زرق و برق شهر ها پیمودن راه آسمان چقدر سخت است.

همراهیم کن

...تا شاید من هم به آسمانی که بپیوندم.

...تا شاید من هم یکی از آن هایی باشم که امام عصر (عج)، برای خودش انتخاب می کند.

...تا شاید من هم مثل تو پرواز کنم.

اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک و بین یدی ولیک
۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

دلم بدجوری گرفته...

وضو- جمعیت - انتظار- گرما- حرم - بوی گلاب – باب الرضا  - اذن دخول – سلام – صدای دلنشین اذان – نماز در حرم غریب القربا و یاد یاران

سلام

ببخشید که این قدر دیر سر زدم. حالم خوب نبود. دلم می خواست بیشتر اونجا بمونم.....بی خیال الان خوشحالم که دوباره با شما صحبت می کنم. ان شا الله که هر چه زود تر نصیب شما بشه.

دلم می خواست خاطرش را بنویسم ولی واقعیت اینکه اصلا نمی دونم چه جوری شروع کنم. همه چیز اونجا برام خاطره بود.

جمعیت شلوغ امسال، گرماااااااااا، بوی گلاب حرم، باب الرضا(هر سال از باب الجواد وارد حرم می شدیم.)....حتی هتل نخلستان توی کوچه امام رضای 18 و اتاق 105مون.

حتی همسفرهامون اساتید بسیج و لیدرمون....

حتی رستوران و گارسون هاش. دلم می خواست ازشون تشکر کنم ولی نتونستم. می خواستم بهشون بگم سرویس دهیتون بهترین سرویس دهی بود که توی این چند سال توی هتل ها دیدم.

حتی قطار پردیس رفت برگشتمون. توی راه برگشت سوختن تهویه هوای کوپه شماره 5 و یک ساعت تاخیرمون.

الان پنجشنبه هست. هفته قبل همچین موقعی توی داشتیم آماده می شدیم که بریم حرم....

 بد جوری دلم می خواد برم مشهد و تا هر وقت دلم می خواد اونجا بمونم....

..................................................................

بازم شرمنده که دیر سر زدم.

عیدتون هم مبارک

۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

باختی همانند پیروزی

-"آره آره...فردا برگزار می شه!....حتما سر وقت بیاییا خانمی..."

-"حتما استاد!"

و بعد از خداحافظی گوشی را قطع کردم. یک خرده استرس داشتم. نتونسته بودم زیاد کار کنم. تا شب یک خورده دیگه تمرین کردم و بعد خوابیدم تا برای فردا آماده باشم.

.

.

.

ادامه مطلب...
۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

مبعث

آخی کوشولو بودم اون موقع.... :))))))))))))))))))

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< 

سلام شیعیان عیدتون مبارک....

عید مبعث برای من بهترین عیده....به خاطر اینکه من به هجری قمری...در عید مبعث....تولدمه.

من فردا ساعت ۹ صبح به هجری قمری وارد ۲۱ سالگی می شم.(وای خدا چقدر زود گذشت!)

یا علی

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<

چه بچه خوبی بودم اون موقع ها.....

۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

سه روز سفر

نمی تونم لحظه لحظش را توصیف کنم .... یعنی اینقدر فضا معنوی و خدایی بود که اصلا نمی تونم با زبان بیان کنم. باید می بودید و اعتکاف سال 88 دانشگاه تهران را میدید. جاتون خالی....اونجا به یادتون بودم و دعاتون کردم....به قول حاج آقا پناهیان که اونجا گفتند :"دعا کنید که عاقبت به خیر بشید....با دین و ایمون از این دنیا برید."....دعا کردم که عاقبت به خیر بشید.

دلت پر می کشه از اینکه میدونی تا چند دقیقه دیگه ساکن می شی توی خونه خدا و دیگه خودتی و خدای خودت...

ادامه مطلب...
۲۹ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی