...شما که غریبه نیستید

منتظران بدانند...اگر قرار است با آمدن آفتاب بیدار شویم...نمازمان قضاست.

۹ مطلب با موضوع «درس زندگی» ثبت شده است

گذشت...

بسمه تعالی


خیلی سخته خیلی...

بعضی وقت ها آدم از بعضی چیزهاش نمی تونه بگذره...همین باعث می شه زمینی و خاکی بمونه...

پ ن : وارد ریز مسئله نمی شم...اما خیلی وقته یک چیزی تو وجودمه که بعضی وقت ها داغش تازه می شه و فکرم را به خودش مشغول می کنه. الان یک عکسی دیدم که دوباره این داغ کهنه را تازه کرد. نمی تونم ازش بگذرم...وقتی این جوری می شم از خودم بدم می آد...

۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

فیسبوک توانست اما رضا خان نه!

بسمه تعالی

الان داشتم جی میلم را چک می کردم که دیدم یک ایمیل از طرف پدرم برام فرستاده شده...این قدر دوستش داشتم که تصمیم گرفتم اینجا بذارم تا همه بخونیدش.


در عجبم از بعضی ها که چه راحت شخصی ترین تصاویر از خودشون که هر کسی حق دیدن آن ها را ندارد، برای دیدن عموم در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی قرار می دهند...


سه تا داستان هم در مورد حجاب تو ادامه مطلب براتون گذاشتم که ضمیمه همین ایمیل بود...

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۹۲ ، ۰۰:۱۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عروس حسنی

شیرین ترین نماز...

بسمه تعالی

حاج آقا قرائتی تعریف می‏کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شیرین‌ترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریش‌سفیدها را به تواضع و کرنش واداشت. نوشت که ستاد اقامه نماز، شیرین‌ترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگه‌دار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمی‌دارد، گفتم: التماسش می‌کنیم. گفت: نگه نمی‌دارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها می‌گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرین‌کاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمی‌خواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/96 یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها می‌گذاریم. لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم. شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو می‌گیرد، پرسید: دختر چه می‌کنی؟ گفت: آقا من وضو می‌گیرم، ولی سعی می‌کنم آب به کف اتوبوس نچکد. بعدش هم می‌خواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو می‌گیرد.
راننده هم همین‌طور که جاده را می‌دید، در آینه هم دختر را می‌دید. مدام جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، جاده را می‌دید، آینه را می‌دید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر عزیزم، می‌خواهی نماز بخوانی؟ صبر کن، من می‌ایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین. چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه می‌گویی: وایسا، گوش نمی‏دهد. او برای یک سیخ کباب می‌ایستد، اما برای نماز جامعه نمی‌ایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست. دختر می‌گفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه اتوبوسی‌ها نگاهش کردند. یکی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم.شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه اراده‌ای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر می‏گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز می‌خوانند. می‏گفت: شیرین‌ترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.


 
بعضی وقت ها از اینکه به نماز...موضوع به این مهمی کم اهمیتی می کنم از خودم خجالت می کشم....
نماز اولین موضوعی هست که توی اون دنیا ما را باهاش می سنجند...پس باید اولین و مهم ترین موضوعی باشه که توی این دنیا بهش اهمیت می دیم!
۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۵:۳۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

از یک تبلت چه می آموزیم!

بسمه تعالی


روزی دختر شیخ یک تبلت غوغل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود.

شیخ بگفت : این تبلت که خریدی اولین کار چه کردی؟

عرض نمود : یا شیخ بر صفحه اش برچسب زدم و دور آن کاوری بس محکم قرار دادم.

شیخ فرمود : آیا کسی تو را به این کار مجبور کرد؟ 

-خیر

فرمود : آیا تو به شرکت غوغل توهین کردی که چنین کاوری بر آن نهادی؟

-خیر، اتفاقا خود غوغل که آن را ساخته توصیه نماید که بر آن کاور نهیم.

-آیا چون این تبلت چیپ و درپیت است کاورش کردی؟

-خیر، بلکه چون ارزشمند است و کلی تکنولوژی صرف آن شده چنین کردم.

-آیا کاور از جمال تبلت نکاهد و به وزنش نیفزاید؟ 

-باکی نیست، به دوامش نیز بیفزاید.

-شیخ صیحه ای بزد و فرمود : پس بدان آن که مرا و تو را ساخته ما را به عفاف توصیه نموده است که عفاف ضمانت ماندگاریست...



من هیچ وقت پشت سر هم پست نمی ذارم، ولی واقعا از این متن خوشم اومد نتونستم براتون نذارم. :)

۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

تو با همه فرق داری!

بسمه تعالی

وقتی اون روز تو باغ همه ی خانوم ها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقه می زدند و شوهرانشون هم بی خیال نشسته بودند و تماشا می کردن، وقتی من را به جمعشون دعوت کردن آروم تو گوشم گفتی :

"مواظب وقار و متانتت باش عزیزم"

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری! 


وقتی حواسم نبود و کمی روسریم لیز خورده بود و موهام دیده می شد با لبخند گفتی :

"موهات بیرونه ها خانومی!"

در حالی که موهام رو قایم می کردم نگاهی به زن های اطرافم تو خیابون انداختم...شرم آور بود. شوهراشونم چه بی خیال...

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مرد ها فرق داری! 


وقتی در عین حال که منو به فعالیت اجتماعی و درس خوندن و فعالیت در دانشگاه تشویق می کردی، هر از چند گاهی یادآوری می کردی که :

"غروز زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه"

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری! 


وقتی اون روز آقای...همسایمون اومده بود دم در، چادر سر کردم و رفتم قبض ها را ازش گرفتم...برگشتم دیدم با لبخند بهم خیره شدی و گفتی :

"خوشم اومد چه مردونه برخورد کردی، بدون عشوه و طنازی"

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری! 


وقتی اون روز تو مجلس عروسی یهو همه رو جو گرفت و زن و مرد قاطی شدن و...مردهای دیگه با چه لذتی به تماشا نشسته بودن و تو مثل برق از جا پریدی و زدی بیرون...پشت سرت اومدم و گفتی :

"متشکرم که اونجا نموندی"

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری! 

این مطلب را هم بخونید خیلی دلنشینه : "لینک"
۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۳ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

پیشواز ماه خدا ، ماه مبارک رمضان

بسمه تعالی

الان داشتم توی نت در مورد ثواب روزه و پیشواز از ماه مبارک رمضان گوگل می کردم....به مطالب جالبی رسیدم که هم مهم بود و هم مفید. براتون مطالب را با اجازه صاحب وبلاگ و سایت ها کپی می کنم تا شما هم استفاده کنید. :)
فقط می دونم یکم این مطالب را دیر می ذارم اما از همه عزیزانی که امروز را روزه هستند، التماس دعا دارم...

یک قرآن پژوه با اشاره به توصیه پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در چگونگی آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان گفت : یکی از این سفارشات، روزه گرفتن 3 روز آخر ماه شعبان یا حداقل یک روز آخر ماه شعبان است....ادامه در این "صفحه"

****خطبه پیامبر (ص) در روز آخر شعبان**

سلمان فارسی رحمة الله فرمود : "خطبنا رسول الله صلی الله علیه و آله فی آخر یوم من شعبان، فقال یا ایها الناس قد اظلکم شهر عظیم مبارک، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، جعل الله صیامه فرضه و قیام لیله تطوعا، من تقرب فیه بنافلة من الخیر کان کمن ادی فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر و الصبر ثوابه الجنه و شهر المواسات و شهر یزاد فی رزق المومن و شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و آخر عتق من النار و هو للمومن غنم و للمنافق غرم"
حضرت سلمان فارسی رحمة الله یکی از صحابه واقعی پیامبر اکرم (ص) فرمود: در روز آخر ماه شعبان پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای ما خطبه ای در فضیلت ماه مبارک رمضان قراءت فرمودند و در خطاب خویش به ما فرمودند: ای مردم به راستی سایه افکنده بر سر شما ماه بزرگ و مبارکی، ماهی که در او شبی است که از هزار ماه بهتر است که خداوند روزه اش را فرض و واجب نموده و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است. کسی که تقرب بجوید و خداوند به انجام نافله خیری، مثل آن است که در غیر ماه رمضان فریضه ای انجام داده باشد. این ماه، ماه صبر است و صبر هم اجر و ثوابش بهشت است.
و ماه روزه، ماه مواسات و برابری است و ماهی است که رزق و مومن در او زیاد می گردد و ماهی است که اولش رحمت و وسطش مغفرت و آمرزش و آخرش آزادی از آتش جهنم است و این ماه برای مومن بهره و منفعت است و برای منافق خسارت و ضرر.
در دهه آخر این ماه این دعا زاید خوانده شود :
"اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان، فاغفر لنا فیما بقی منه"
خداوندا، اگر در آنجه که ماه شعبان (تا کنون) مرا نبخشیدی، پس در آنچه که از آن باقیمانده (از روزها و ساعتها و لحظه ها) مرا ببخش.

با تشکر از وبلاگ : http://mbhzeinab.blogfa.com 


۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۲:۱۴ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عروس حسنی

اشتباه از من بود.....

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۳۲ ۰ نظر
عروس حسنی

حجه الاسلام و المسلمین علوی تهرانی

به نام خدا

اینم پایگاه اطلاع رسانی حجه الاسلام والمسلمین علوی تهرانی هست : (رو عکس کلیک کنید تا سایت باز بشه ^^)


خیلی ذوق کردم وقتی تو آرشیو دروس مکتب حضرت امیر (ع)، دروس دوره اصول عقاید مبحث شناخت جلساتی که گذشته را پیدا کردم. خوبیش هم اینه که فایل ها را به 4حالت برای دانلود گذاشته. تصمیم گرفتم در اسرع وقت دانلود کنم و همشون را گوش بدم و 15 جلسه گذشته از این دروس را می تونید "اینجا" ببینید و دانلود کنید.

۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی

صبر داشتن چه فایده ای دارد؟

"صبر و تحمل داشتن برای زندگی روزانۀ ما بسیار ارزشمند و مهم است، ظرفیت استقامت داشتن و ثابت قدم بودن در کاری که نیاز به حفظ آرامش دارد را افزایش می‌دهد؛ باعث می‌شود که فرد بتواند زمانی طولانی را در یک روز یا در کل زندگی، با آرامش پشت سر بگذارد."



داشتم دنبال یک جمله زیبا در مورد صبر کردن و صبور بودن می گشتم...احساس می کنم این جمله خیلی خوبی هست و واقعا جای تامل داره....

و مخصوص برا من عجول! :))

۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۰۶ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عروس حسنی